ماهانماهان، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره

ماهان تنها بهانه زندگی

و باز هم مریضی ماهان

سلام دوستان متاسفانه بار دیگر باید به اطلاعتون برسونم طبق روال معمول هر ماهه ماهان جون مریض  شده برای سلامتی ایشون دعاکنید تا ماباخیال راحت هفته دیگه برای دیدار با پدرومادرو عمه های عزیز ماهان راهی زواره شویم ...
17 آبان 1392

تبریک برای محمد

سلام،ماهان جون پیوند سراسر عشق محمد و زینب را تبریک عرض مینماید.امیدواریم که خوشبخت بشید.پنج شنبه هفته گذشته محمد جون دایی قاطی مرغا شد ودیگه از دنیای دیش دن دیش دنه خارج شد مبارکش باشه.
13 آبان 1392

راننده شدن مامان ماهان

خبر فوری ساعاتی پیش مادر ماهان در اتفاقی کم سابقه در همون بار اول درامتحان شهری گواهینامه قبول شد و کلی منو ضایع کرد آخه براش چندتا فیش ردی گرفته بودم که رو دستم باد کرد........
1 آبان 1392

عادت به مریضی ماهان

باسلام اینروزا ماهان دوران نقاهت سرماخوردگی خودرا سپری میکند،دیگه عادت کردیم به این که ماهان ماهی یکمرتبه مریض بشه.به هر حال تصمیم داشتیم در ایام تعطیلات عید قربان به زواره برویم ولی مریضی ماهان تمام برنامه هایمان را بهم ریخت. اینروزها ماهان کلمات جدیدی بکار میبرد مثل تاب تاب عباسی، کیه،نازی و...
25 مهر 1392

شیطنت های ماهان

سلام به کلیه دوستداران ماهان جون عرض به خدمتتون که پس از وقفه ای چند هفته ای خدمتتون رسیدیم تا آخرین اخبار ماهان جون رو به اطلاعتون برسونم. ماهان اینروزها دیگه کاملا میدود و هر روز به شیطونیهاش افزوده میشه خیلی ها میگن مثل بچه گیهای خودمه ولی فکر نکنم من اینقدر شیطون بوده باشم چند شب پیش توکوچه بودیم که آقا پیشیه خودشو دید دنبالش کرد تا پیشی در رفت دیشب رفت روی مبل و پس از شمردن تاچهار پرید پایین که اگه من نبودم خورده بود توی میز عسلی خلاصه که خیلی شیطون شده خدا قربونش برم. 
8 مهر 1392

معرکه گیری ماهان

دوهفته پیش در چنین روزی عازم قزوین شدیم برای شرکت در مراسم عروسی شیما جاتون خالی عروسییه بدی نبود مهمترین بخش عروسی معرکه گرفتن ماهان پس از مراسم شام و آمادگی حضار برای مراسم بوق بوق بود که با بالا رفتن موزیک آقا ماهان وارد گود شد و رقص مخصوص خودشو آغاز کرد که بسیار مورد توجه قرار گرفت بطوری که پدرجون رو هم وارد معرکه کرد و شوی زیبایی رو این دونفر اجرا کردن فقط جای دوربین خالی بود انگار محمد خردادیان دیگری متولد شده بود بیچاره پسرم اونقدر رقصید که از حال رفت البته وقتی به قم برگشتیم پسرم مریض شد وهنوز که هنوزه مریضه
28 شهريور 1392