بوی عید
سلام به دوستداران ماهان
امسال دومین عید رو با وجود عزیز ماهان تجربه میکنیم.
آری باز هم عید. هر چند دیگر عید و نوروز مانند دوران کودکی ام جذاب نیست ولی هنوز هم دلم برای عید و برای سفره هفت سین باباجون پر میکشد. و هنوز هم شیرین ترین خاطرات زندگی ام را تشکیل میدهد. یاد اونروزها بخیر که روز اول عید نوه های میرزا رحیم همگی لباسهای نو میپوشیدیم و به در منزل اهالی ده میرفتیم و عیدی طلب میکردیم، چه بسیار عیدی هایی که به دلیل ناچیز بودن شوت میشدن. یاد سفره هفت سین ننجون بخیر، یاد اون پارچ قرمزه که ننجون از دشت جو میچید تا سبزه سفره هفت سین باشه بخیر، یاد اون آینه گوشه شکسته بخیر، یاد عیدی های دایی ها و خاله ها بخیر یاد کلاه سر دایی ها گذاشتن موقع عیدی ها و چندبار توی صف نشستن بخیر، یاد محسن بخیر! یاد اون دعواها با نوه های دیگر اهالی ده بخیر، یاد فوتبالهای جنجالی بخیر، یاد جرزدنهای مرتضی بخیر. و یاد محمدرضا بخیر.
حالا ٢٨ اسفند راهی زواره هستیم، امیدوارم عید خوبی باشه و به ماهان حسابی خوش بگذره.
امیدوارم ننجون و باباجون سالهای سال زنده باشن و ما هر سال عید و سال جدید رو با اونا شروع کنیم.